نظریه تعادل حیاتی به این موضوع می پردازد و می گوید موجود زنده طوری خلق شده مواد لازم برای بقای او باید به اندازه و کافی وجود داشته باشد. مثل: آب ،غذا و... مصرف این مواد باعث می شود که کمبود پیدا کند و او را از تعادل دور می کند در نتیجه برای برقراری تعادل به تلاش وا میدارد.
هیجانها میتوانند انگیزهها را تغییر دهند. برای مثال، یک انگیزه درونی برای رسیدن به موفقیت ممکن است توسط احساس خوشحالی و هیجانی که از دستیابی به آن میآید، تقویت شود. از طرف دیگر، احساس ترس یا استرس ممکن است انگیزه را کاهش دهد و از تصمیمگیری یا انجام کارها باز دارد. بنابراین، هیجانها میتوانند نقش مهمی در رابطه بین انگیزهها و عملکرد افراد ایفا کنند.
همچنین، انواع مختلفی از هیجانات ممکن است تاثیرات متفاوتی بر روی انگیزه داشته باشند. برای مثال، هیجانات مثبت مانند خوشحالی و شادی ممکن است انگیزه را تقویت کنند و افراد را به ادامه کار و تلاش بیشتر ترغیب کنند. از طرف دیگر، هیجانات منفی مانند ترس و نگرانی ممکن است باعث کاهش انگیزه و ایجاد مانع برای دستیابی به اهداف شود. بنابراین، نوع و شدت هیجان میتواند تاثیرات مهمی بر روی انگیزه و عملکرد افراد داشته باشد.