اعتماد به نفس بیش ازحد به عنوان بیش ازحد ارزیابی کردن یا دست بالا گرفتن تواناییهای یک شخص(مدیران) از نتایج مربوط به وضعیت شخصی خودش تعریف میشود. برای مثال این مدیران زمانی که مهارتهای نسبی خودشان را ارزیابی میکنند به نسبت , گرایش به دست بالا گرفتن توانایی هایشان دارند. ادبیات روانشناسی نشان داده است که برخی مدیران دچار بیش اطمینانی یا خوش بینی هستند و این بیش اطمینانی آنها در تصمیمات سرمایه گذاری و مالی آنها تأثیر میگذارد. این دست از مدیران در باره ی تواناییها ازجمله قدرت پیش بینی، ادراک مطالعاتی و دانش خود، اغراق می کنند. به بیان دیگر به تواناییها و دانش خود اعتماد بیش از حد دارند، البته ممکن است این احساس درونی را اظهار نکنند یا حتی خود نیز غافل از آن باشند.
متنوع سازی شرکتی شکلی از استراتژی شرکتی است که بسیاری از مدیران برای بهبود عملکرد شرکت از آن استفاده می کنند. بر اساس تئوری نمایندگی، مدیران اطلاعات بیشتری در مقایسه با سهامداران دارند و ممکن است تصمیماتی اتخاذ نمایند که هم راستا با منافع سهامداران نباشد. مدیران اغلب به منظور گمراه ساختن سهامداران نسبت به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت، سود را مدیریت می کنند. یکی از عوامل مهمی که بر مدیریت سود تاثیر گذار است، می تواند استراتژی متنوع سازی شرکتی باشد. لذا هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین رابطه بین اعتماد به نفس بیش از حد مدیران و متنوع سازی شرکتی می باشد.